پافاطمه ای تصور کنید که از ساعت 3 شبه بیداره و داره درس می خونه. شامم نخورده. چهل دقیقه گذاشته تخم مرغ آب پز بشه و در نهایت با گوجه و خیار شور میخواد بزنه به بدن، ناگهان، جزوه به اینجاش می رسه! شما تصور کنین اون غذا چه جوری از گلو پایین رفت!

یه جوری در مورد تازه بودن یا مونده بودن پساب داره صحبت می شه انگار سبزی و هندونه و تخم مرغه!

رسما از تخم مرغ آب پز متنفر شدم!

پانویس: 

تقریبا سه هفته پیش برای عید فطر خونه مامانی دعوت بودیم، منم با تمام بند و بساط و جزوه سلولی رفته بودم. بند و بساط عبارت است از: هشت رنگ هایلایتر، هشت رنگ خودکار نوک نمدی متناسب با هایلایتر، کاغذ نوت، روان نویس در دو رنگ ارغوانی و فیروزه ای! اون وسطا چهار رنگ خودکار معمولی هم بود :) دم عصر، نشستم پشت میز ناهار خوری که گوشه هال بود و مشغول درس خوندن بودم. در همین اثنا شوهرِ دختر خاله ام اومدن و گفتن: فاطمه خانم شما دارین نقاشی می کنین یا درس می خونین :)) درس خوندن زمان ما خیلی فرق داشتا :))

پانویس 2:

میشه یه کوچولو دعا کنین من این دو تا امتحان باقی مونده رو خوب بدم؟ حتی شده به خوب دادنش فکر کنین و انرژی مثبت بفرستین. وضعیت به قدری حاده که بیخیال جمع کردن گل آذین که دو نمره مازاد مورفولوژی رو تشکیل  می ده شدم و به دوستم گفتم من تو بیست نمره اصلیش موندم! دو نمره مازاد می خوام چیکار!

پانویس 3:

تو فکر اینم که بعد امتحانام براتون یکم از رشته و از درسام و واحدام بگم! احتمالا خیلی زیادی داره که واقعا خوشایند نباشه ولی فکر می کنم زیست شناسی برای تجربیا و توی ایران خیلی مهجوره. خود من بدون هیچ شناختی فقط یک اسم وارد انتخاب رشته ام کردم. کمی تو موضوع بندی و کلمات کلیدی وبلاگ تجدید نظر می کنم که دسترسیش حداقل برای کنکوریای تجربی آسون تر باشه.

پانویس4:

تو این برهه به واژه کنکور آلرژی پیدا کردم

پانویس ۵:

ساعت ۸:۲۴ اضافه شد. همین الان از جلسه امتحان‌ اومدم بیرون ... باورم نمیشه ! عالی بودددا 

در بدترین حالت ۱ نمره غلط دارم