دارم درس می خونم. حسابی باید به جبران کم کاری های اخیرم تلاش کنم. وسط درس خوندن، وسط گوش دادن به ویس استاد یهو دستم می ایسته. یهو همه موهای تنم سیخ می شه و احساس ناچیز بودن بیش از اندازه در برابر این همه عظمت وجودمو در بر می گیره.
وسط ویس استاد جان می فرمایند:« میوه های درخت اُرس حتما باید توسط خرس خورده بشن تا بتونن شکوفا بشن. آخه فقط تو دستگاه گوارش خرس آنزیم هایی داریم که باعث شکسته شدن پوسته دانه می شن. برای همین درختای اُرس بیشتر تو مناطق کوهی که خرس ها حضور دارن پیدا می شن.»
خدایا، این همه جزئیات قشنگ تو خلقتت رو شکر! جزئیاتی که فهمیدنشون باعث می شه بفهمم چقدر منِ بشر کوچیکم و چقدر خدای بزرگی دارم.
بعدا نوشت: من خدا رو بیشتر از کتاب های دینیم تو جزوه هام و کتاب های درسیم پیدا کردم خدای آنزیم های متابولیسمی، خدای تک تک اون بیومولکول هایی که فقط نبود یک هیدروژن از این رو به اون رو می کنشون، خدای خرس و اُرس