خب... سلام !
Biolojak speaking
یاد روز اولی که وبلاگ زدم افتادم. به قدری حرف داشتم که رسما لال شده بودم ( ماضی بعید برای سه سال پیش خوبه ده ؟ ) حالا برای بار چندم برگشتم، نمی دونم قراره به همین پست اکتفا بشه یا نه.
خیلی زیاد با نوشتن غریبه شدم. با خودم حتی، ولی اشکالی نداره یواش یواش خود خودمو پیدا می کنم نه این دختره ای که تازگی شده من؛ به جا نمیارمش
ولی خب از اون فاطمه سال ۹۷، اونی که اینجا مینوشت، هنوز سندرم پای بی قرار پا برجاست. هنوز میل به درگیر شدن تا خرخره و انرژی عجیب غریبش هست. منتها یه چند وقتیه انرژیشو به کار نگرفته، راکد شده ولی اشکالی نداره، پیداش می شه کم کم
کوتاهه ولی از هیچی بهتره. پراکنده و نامنسجمه ولی از ننوشتن بهتره. کار انجام سده بهتر از کار عالیه