روز سوم آخرین روز NGS بود. البته به خاطر فیلتر بودن سایت UCSC (با اینترنت انستیتو) خیلی طول نکشید و عملا از ساعت دو و نیم به بعد به سوال و جواب گذشت. کمی با دکتر رحیمی مشورت کردم که از کجا می تونم شروع کنم به تحقیقات  در حوزه سرطان و اسم چند تا رفرنس خوب رو بهم گفتن و باید شروع کنم برنامه ریزی دو ساله بریزم تا حداقل تا آخر کارشناسیم اطلاعاتم رو به یه جایی برسونم ک بتونم برای آزمایشگاه ازشون استفاده کنم.

بعد از تموم شدن کلاس تا انقلاب پیاده روی کردم. شما فکر کنین، برای منِ عاشق کتاب و لوازم التحریر خیابون انقلاب مثل بهشت برین بود. وارد یک کتاب فروشی که کتابای داشگاهی داشت، شدم و یه سری کتابایی که دوست داشتم بخرم، رو برداشتم. سر جمع با شیش تا رفرنس قطور و سنگین از کتاب فروشی بیرون اومدم. کل فاصله انقلاب تا ولیعصر رو با همون کتابا طی کردم. خوشبختانه تو اتوبوس جای نشستن پیدا شد. نشستم و تک تک کتابا رو تا فاصله رسیدن بررسی کردم. اما فاجعه درست بعد از پیاده شدنم اتفاق افتاد. شیش تا کتاب سنگین تو دستام و کیف سنگین و نیم ساعت پیاده روی. عملا کل ذره های کلوییدی انرژیم رو ته نشین کرد.رسیدم خونه واقعا افتادم. 

سه شنبه ساعت هفت و چهل با بدن درد از خواب بیدار شدم و تا شب ادامه داشت. اما نکته بولد سه شنبه دیدن چوگویک [چشم قلبی] بود. دیدنش و صحبت کردن باهاش به قدری انرژی مثبت بود که تو مدتی که کنارش بودم عملا سنسورای دردم بیکار بودن. جزئیات رو شنبه می گم چون دیروز سرجمع شاید یک ساعت  و نیم کنار هم بودیم. ولی شنبه و یکشنبه با هم کارگاه داریم. 

البته من تصمیم گرفتم «باکلاس باش» رو به عنوان شعار مخصوص من و چوگویک اعلام کنم . :) جزئیات ملاقات و این شعار رو تو پست خودش بخونین. حقیقتش انقدر کامل نوشته که چیزی برای گفتن نمی مونه

و امروز...

امروز من تنها ترین فاطمه تو انستیتو بودم. روزای کارگاه NGS دوست پیدا کردم و دیروز با حضور چوگویک تنهایی رو حس نکردم. ولی امروز هیچ کس نبود. فقط دو تا دانشجوی ارشد بودن که هر جا منو می دیدن بهم لبخند می زدن :) 

در مورد کریسپر بگم بهتون (موضوع کارگاه امروز و دیروز و فردا)

کریسپر یک مکانیسم دفاعی توی باکتری ها علیه باکتریوفاژ ها (ویروسایی که باکتریا رو مریض می کنن) هست. به این صورت که قطعه هایی از دی ان ای ویروسی میره تو DNA باکتری بعد باکتری با یه سری فرایندا باعث می شه همون قسمت DNA توی باکتریوفاژ شناسایی و جدا و یا جهش یافته بشه. حالا دانشمندا به این فکر افتادن که از این سیستم برای ترمیم ژن های آسیب دیده و جهش یافته استفاده کنن. حتی درمان بیماری های ویروسی مثل HIV. و جالب اینجاست کریسپر کاملا نوپاست و از سال 2012 برای درمان استفاده می شه. 

+++

قرار بود این پست حاوی مقادیری ناله باشه. مود کلی این روزام هوم سیک و خستگی و تنهاییه. دلم واقعا برای مشهد و زندگی روزمره ام تنگ شده.

حال و روز این روزا مشابه این دیالوگه.